دنیای امروز وب آنقدر پیچیده و پیشرفته شده که گاهی فراموش میکنم عمر دیجیتالی من از کجا شروع شده است. من اولین بار در سال ۱۳۸۴ با اینترنت آشنا شدم؛ زمانی که اینترنت همیشه روشن نبود و ورود به اینترنت با صدای خاص مودم ۵۶k شروع میشد. برای ما که از اینترنت قدیم شروع کردیم، همان صدا مثل باز شدن دروازهای به یک جهان تازه بود؛ جهانی که برای بسیاری هنوز ناشناخته بود.
آن روزها، اینترنت یک ابزار نبود؛ یک ماجراجویی واقعی بود. هر بار اتصال به اینترنت یک تجربه منحصربهفرد بود که با انتظار و هیجان همراه میشد. سرعت اینترنت به قدری کم بود که برای بارگذاری یک عکس ساده باید دقایق زیادی منتظر میماندیم، اما همین انتظار هم برای ما لذتبخش بود.
یادم میآید اولین باری که توانستم به اینترنت متصل شدم،整个世界 برایم تغییر کرد. صفحات ساده HTML با متنهای سیاه و سفید و لینکهای آبی رنگ، برایم همچون گنجی پنهان بودند که منتظر کشف شدن بودند.
اولین تجربههای من در دنیای اینترنت با چند تگ ساده HTML شروع شد. تگهایی مثل <b> و <i> برای من یک دنیای جدید بودند. طراحی وب شبیه ساختن چیزی با ابزارهای ابتدایی بود و هیچ فریمورکی برای کمک وجود نداشت.
در آن زمان اگر میخواستی دو ستون کنار هم بسازی، باید جدولهای تو در تو میساختی. این جدولها گاهی چنان پیچیده میشدند که فهمیدن ساختار آنها حتی برای خود طراح هم سخت بود. من ساعتهای زیادی را صرف یادگیری HTML کردم و هر تگ جدیدی که یاد میگرفتم، برایم یک دستاورد بزرگ بود.
یادگیری HTML در آن دوران منابع محدودی داشت. بیشتر ما از طریق مشاهده سورس کد صفحات دیگران و آزمون و خطا یاد میگرفتیم. هیچ دوره آموزشی آنلاین یا ویدیویی وجود نداشت و همه چیز بر پایه کنجکاوی و اشتیاق ما برای یادگیری استوار بود.
در دوران اینترنت قدیم، CSS هنوز در حال رشد بود. مرورگرها پشتیبانی مناسبی نداشتند و اگر میخواستی گوشههای یک باکس را گرد کنی، باید چهار تصویر کوچک میساختی. Internet Explorer هم دنیایی جداگانه داشت و بسیاری از کدها فقط در همان مرورگر کار میکرد.
من به یاد دارم که برای اولین بار که با CSS آشنا شدم، چه دنیای جدیدی برایم باز شد. suddenly میتوانستم رنگها را تغییر دهم، فونتها را عوض کنم و layoutهای بهتری ایجاد کنم. اما هر پیشرفتی با چالشهای جدیدی همراه بود.
یکی از بزرگترین چالشها، ناسازگاری مرورگرها بود. کدی که در Internet Explorer به خوبی کار میکرد، ممکن بود در Netscape Navigator کاملاً به هم ریخته نمایش داده شود. این موضوع باعث شده بود که ما مجبور شویم برای هر مرورگر کدهای جداگانه بنویسیم.
یکی از چالشهای جدی ما در آن دوران، آپلود فایل با برنامههایی مثل CuteFTP یا WS_FTP بود. قطع شدن اینترنت مساوی بود با از دست رفتن بخش زیادی از زحمات.
من هنوز به یاد دارم اولین باری که با FTP کار کردم. باید آدرس سرور، نام کاربری و رمز عبور را به درستی وارد میکردم و سپس فایلهایم را به سرور آپلود میکردم. این فرآیند گاهی ساعتها طول میکشید، especially وقتی که فایلهای بزرگ داشتیم.
بدتر از همه، وقتی بود که در وسط آپلود، خطای تایماوت دریافت میکردیم و مجبور بودیم همه چیز را از اول شروع کنیم. این تجربهها به ما صبر و شکیبایی را آموختند و ارزش هر بایت داده را به ما نشان دادند.
قبل از اینکه Git و GitHub ظهور کنند، ابزار اصلی کنترل نسخه SVN بود. یک اشتباه کوچک در commit کردن میتوانست پروژه را بهطور کامل دچار مشکل کند.
کار با SVN نیازمند دقت و توجه زیادی بود. ما باید مراقب conflictها بودیم و همیشه قبل از commit کردن، مطمئن میشدیم که آخرین نسخه را update کردهایم. برخلاف Git که امروزه داریم، SVN انعطافپذیری کمتری داشت و rollback کردن تغییرات سختتر بود.
با این حال، SVN در زمان خود یک انقلاب بود. برای اولین بار میتوانستیم به صورت گروهی روی پروژهها کار کنیم و تاریخچه تغییرات را حفظ کنیم. این برای ما که تازه با مفهوم collaboration در پروژههای نرمافزاری آشنا میشدیم، بسیار ارزشمند بود.
در دنیای اینترنت قدیم، اگر میخواستیم پیام نشان دهیم، استفاده از alert() بهترین روش بود! ابزارهای دیباگ بسیار محدود بودند. Firebug یکی از نجاتدهندههای آن دوران بود.
یادم میآید اولین اسکریپتهای جاوااسکریپتی که نوشتم، چقدر ساده بودند. mostly برای validation فرمها و ایجاد برخی افکتهای ساده استفاده میشدند. مفاهیمی مثل AJAX هنوز به صورت گسترده شناخته شده نبودند و صفحات وب mostly استاتیک بودند.
<pوقتی Firebug معرفی شد، یک انقلاب در توسعه front-end ایجاد کرد. برای اولین بار میتوانستیم به راحتی عناصر صفحه را inspect کنیم، CSS آنها را به صورت real-time تغییر دهیم و خطاهای جاوااسکریپت را debug کنیم. Firebug واقعاً زندگی ما را به عنوان توسعهدهنده وب متحول کرد.
آن روزها اگر سایتت فلش نداشت، انگار ناقص بود. ساختن انیمیشن با فلش یکی از جذابترین بخشهای وب بود. ActionScript یکی از زبانهایی بود که آن زمان بسیار جدی گرفته میشد.
من ساعتهای زیادی را صرف یادگیری Flash و ActionScript کردم. ایجاد انیمیشنهای smooth و interactive، تجربه کاربری کاملاً جدیدی را ارائه میداد که با HTML و CSS معمولی ممکن نبود. سایتهای فلش با introهای طولانی و منوهای پویا، نشاندهنده مهارت طراح بودند.
با این حال، مشکلات فلش نیز کم نبود. بارگذاری سنگین، عدم پشتیبانی در دستگاههای موبایل، و مسائل امنیتی باعث شدند که به تدریج فلش از رده خارج شود. اما هنوز هم خاطره سایتهای فلش زیبا در ذهن بسیاری از ما زنده است.
دورانی که صفحات وب فقط برای مانیتورهای CRT طراحی میشدند. کسی حتی تصور نمیکرد روزی مردم با موبایل وارد سایتها شوند.
ما صفحات وب را برای رزولوشنهای 800×600 یا 1024×768 طراحی میکردیم و اصلاً مفهومی به نام responsive design وجود نداشت. اگر کسی با مانیتور بزرگتر به سایت ما سر میزد، فقط حاشیههای خالی بیشتری میدید.
اولین موبایلهایی که قابلیت اتصال به اینترنت را داشتند، mostly WAP را support میکردند که یک experience کاملاً محدود و متفاوت ارائه میداد. صفحات WAP بسیار ساده بودند و فقط شامل متن و لینکهای بسیار basic میشدند.
برای ایجاد انیمیشن یا افکت باید از Java Applet یا تغییر تصویر با onmouseover استفاده میکردیم. همان افکتهای ساده برای ما نهایت تکنولوژی بود.
یادم میآید چطور برای ایجاد منوهای تعاملی، از تگ marquee استفاده میکردیم یا برای تغییر تصاویر هنگام hover کردن ماوس، از onmouseover و onmouseout استفاده میکردیم. این effects اگرچه امروزه بسیار ابتدایی به نظر میرسند، اما در آن زمان برای ما شگفتانگیز بودند.
Java Appletها نیز یک technology پیشرفته محسوب میشدند. ما میتوانستیم برنامههای کوچکی بنویسیم که در مرورگر اجرا میشدند و قابلیتهای تعاملی پیشرفتهتری ارائه میدادند. البته مشکلات امنیتی و performance issues باعث کاهش محبوبیت آنها شد.
قبل از شبکههای اجتماعی امروزی، مهماننامهها، وبرینگها، انجمنها و چترومها نقش شبکه اجتماعی را برای ما داشتند.
مهماننامهها (Guestbooks) یکی از راههای ارتباطی محبوب بودند. بازدیدکنندگان میتوانستند پیام خود را در صفحه مهمان بنویسند و صاحب سایت میتوانست به آنها پاسخ دهد. این یک فرم ابتدایی از تعامل بود که امروزه با comment systems جایگزین شده است.
انجمنها (Forums) نیز جامعههای آنلاین پررونقی بودند. ما ساعتها در انجمنهای تخصصی مختلف وقت میگذراندیم، سؤال میپرسیدیم، پاسخ میدادیم و با افراد همفکر ارتباط برقرار میکردیم. این انجمنها در واقع پیشدرآمد شبکههای اجتماعی امروزی بودند.
در اینترنت قدیم داشتن سایت مستقل رؤیا بود. بیشتر ما از سرویسهای محبوبی مانند:
استفاده میکردیم. وبلاگنویسی یک فرهنگ واقعی بود. ما افکار، تجربیات، دانش و خلاقیت خود را در وبلاگها به اشتراک میگذاشتیم. community وبلاگنویسان ایرانی بسیار فعال و پویا بود و ما through وبلاگهای یکدیگر را میخواندیم و comment میگذاشتیم با هم ارتباط برقرار میکردیم.
وبلاگها فقط محلی برای نوشتن نبودند؛ آنها نمایشدهنده هویت دیجیتال ما بودند. ما templates خود را customise میکردیم، sidebarهای خود را با لینکهای مورد علاقه پر میکردیم و سعی میکردیم محتوای unique تولید کنیم. این دوران طلایی وبلاگنویسی، foundation اینترنت اجتماعی امروزی را بنا نهاد.
مایکروسافت فرانتپیج یکی از اولین ابزارهایی بود که بدون کدنویسی امکان طراحی صفحه را فراهم میکرد.
من به یاد دارم چطور FrontPage زندگی من را تغییر داد. suddenly میتوانستم صفحات وب را به صورت visual طراحی کنم، بدون اینکه نیاز باشد کد HTML را به صورت دستی بنویسم. این برای مبتدیان یک موهبت بود.
با این حال، FrontPage نیز مشکلات خود را داشت. کدهای تولید شده توسط آن often messy و غیراستاندارد بودند و table-based layouts ایجاد میکرد که امروزه منسوخ شده است. اما در آن زمان، FrontPage و نرمافزارهای مشابه مانند Dreamweaver، دروازهای به دنیای طراحی وب برای هزاران نفر بودند.
در عصر یاهو مسنجر، بعضیها با ساخت صفحات جعلی تلاش میکردند حساب دیگران را بهدست بیاورند. امروز اشتباه محسوب میشود، اما بخشی از کنجکاوی آن دوران بود.
این صفحات جعلی که به آنها “فیشینگ” میگفتیم، دقیقاً شبیه صفحه لاگین یاهو طراحی میشدند و از کاربران نام کاربری و رمز عبورشان را درخواست میکردند. اگرچه این کار کاملاً غیراخلاقی بود، اما برای بسیاری از نوجوانان کنجکاو آن زمان، یک چالش تکنیکی محسوب میشد.
این تجربهها به ما آموختند که چقدر امنیت آنلاین مهم است و چگونه باید مراقب کلاهبرداریهای اینترنتی باشیم. بسیاری از ما through این اشتباهات، ارزش حریم خصوصی و امنیت دیجیتال را یاد گرفتیم.
یاهو مسنجر یکی از بهیادماندنیترین تجربههای ما در اینترنت قدیم بود:
Buzz، شکلکها، Invisible شدن، Busy شدن، چترومهای شلوغ… وقتی در سال ۲۰۱۸ تعطیل شد، انگار بخشی از خاطرات ما هم بسته شد.
یاهو مسنجر فقط یک ابزار ارتباطی نبود؛ یک پدیده فرهنگی بود. ما through آن دوستان جدید پیدا میکردیم، با دوستان قدیمی در ارتباط میماندیم و ساعتها وقت خود را در چترومهای مختلف میگذراندیم. sound Buzz که برای جلب attention استفاده میشد، هنوز در خاطره بسیاری از ما طنینانداز است.
امکاناتی مانند حالت invisible و busy به ما اجازه میدادند حریم خصوصی خود را کنترل کنیم و status messageها نیز راهی برای بیان احساسات و افکارمان بودند. یاهو مسنجر یک platform کامل برای ارتباطات اجتماعی بود که سالها قبل از ظهور شبکههای اجتماعی امروزی، این نیاز را برآورده میکرد.
نسل ما شاهد یکی از بزرگترین تحولات تاریخ وب بود:
ما از محدودیت شروع کردیم و با پیشرفت همراه شدیم. هر innovation جدیدی که ظاهر میشد، برای ما یک world of possibilities جدید باز میکرد. از ظهور AJAX که صفحات وب را پویا کرد، تا معرفی CSS3 که امکانات طراحی را متحول کرد، تا ظهور فریمورکهای جاوااسکریپتی که توسعه front-end را revolutionised کردند.
این سفر همچنان ادامه دارد و ما شاهد تحولات بیشتری خواهیم بود. اما همیشه خاطرات روزهای آغازین اینترنت در ذهن ما زنده خواهد ماند.
ما بدون دوره آموزشی، بدون ویدیو، بدون شبکههای اجتماعی و بدون منابع زیاد یاد گرفتیم. همه چیز با آزمونوخطا بود. شاید همین باعث شده نسل ما درک عمیقتری از وب داشته باشد.
امروزه با وجود منابع آموزشی بیشمار، دورههای آنلاین، tutorialهای ویدیویی و communityهای فعال، یادگیری توسعه وب بسیار آسانتر شده است. اما شاید چیزی که گم شده است، همان spirit ماجراجویانه و کنجکاوی بیقید و شرطی است که ما در روزهای آغازین اینترنت داشتیم.
برای ما، هر خط کد یک کشف بود، هر صفحه وب یک قلمرو جدید برای exploration بود، و هر innovation فنی یک victory شخصی محسوب میشد. این تجربهها نه تنها مهارتهای فنی به ما آموخت، بلکه صبر، persistence و problem-solving skills را در ما تقویت کرد.
تجربیات ما در اینترنت قدیم میتواند برای نسل امروز نیز آموزنده باشد:
اگر این نوشته خاطرات شما از اینترنت قدیم را زنده کرد، در بخش نظرات تجربههایتان را بنویسید. چه خاطراتی از روزهای آغازین اینترنت دارید؟ اولین وبسایتی که طراحی کردید چه بود؟ چه تجربیات مشترکی از آن دوران داریم؟
اشتراکگذاری این خاطرات نه تنها برای ما که آن دوران را تجربه کردیم لذتبخش است، بلکه برای نسل جدیدی که امروز وارد دنیای تکنولوژی میشوند نیز آموزنده خواهد بود. بیایید history وب را زنده نگه داریم و lessons آن را به نسلهای بعدی منتقل کنیم.
این مقاله با هدف زنده نگه داشتن خاطرات دوران طلایی اینترنت نوشته شده است. امیدوارم برای شما نیز همانقدر لذتبخش بوده باشد که برای من بود.
– ویکیپدیا: تاریخچه اینترنت
– MDN: مستندات HTML
– W3Schools: آموزش CSS
– تاریخچه طراحی وب
– خاطرات وبلاگنویسی قدیم
– خداحافظی با یاهو مسنجر
– درباره من